”علی مرادی، زندانی سیاسی، در وضعيت وخيمی به‌سر می‌برد”

گفته می‌شود علی مرادی زندانی سیاسی کُرد به دلیل مسمومیت غذایی در زمان نگهداری در سلول‌های انفرادی زندان بندر عباس در وضعیت وخیمی به‌سر می‌برد و او در این مدت قادر به غذا خوردن نبوده و نیاز فوری به اعزام وی به بیمارستان خارج از زندان وجود دارد.

 

کمپین بین‌المللی حقوق بشر در ایران به نقل از يک منبع محلی که نام وی منتشر نشده ضمن اعلام اين خبر نوشت علی مرادی پس از اعتراض نسبت به به‌هم ریختن وسایل زندانیان، روز شنبه سوم آذرماه توسط مأموران در هنگام بازرسی از سوی نیروهای گارد زندان بندر عباس در حضور دیگر زندانیان مورد ضرب و شتم قرار گرفت و سپس به دستور مسئولان زندان نیز به سلول انفرادی منتقل شد.

 

به‌گفته اين فعال حقوق بشر علی مرادی در این مدت از حق تماس تلفنی و ملاقات با خانواده نيز محروم گرديد.

 

وی افزود پس از یک هفته مسئولان زندان او را دوباره به بند داخل زندان منتقل کردند اما به دلیل نامشخص این زندانی سیاسی دچار مسومیت غذایی شده و با گذشت نزدیک به یک هفته همچنان وضعیت سلامتی وی وخیم گزارش شده است.

 

علی مرادی حدود پنج سال پیش نیز به دلیل داشتن ناراحتی قلبی و عروق از زندان میناب به یکی از بیمارستان‌های شیراز منتقل شده و در آن‌جا تحت جراحی قلب قرار گرفته بود

از آن‌جا که امکانات بهداری زندان مرکزی بندر عباس برای معالجه زندانیان این زندان محدود است، معالجه وی در خارج از زندان نياز فوری اين زندانی سياسی است.

 

علی مرادی در ۲۹ بهمن‌ماه ۱۳۸۲ به اتهام همکاری با حزب کومله در روستای کانی‌دینار از توابع مریوان بازداشت شد و سپس در دادگاه انقلاب شهر مریوان به اتهام محاربه به ۳۰ سال زندان و تبعید به زندان میناب محکوم گرديد.

 

وی پیش از اين بازداشت در سال ۷۷ خورشيدی نيز به اتهام همکاری با احزاب کُردی دستگير شده و پنج سال را در زندان میناب گذرانده بود.

 

منبع محلی می‌گويد علی مرادی اواخر بهمن‌ماه سال گذشته به دلیل نیاز به رسیدگی پزشکی نسبت به وضعیت بهداشتی و رسیدگی پزشکی زندان ميناب اعتراض کرده بود که مورد ضرب‌وشتم قرار گرفته و به سلول انفرادی منتقل می‌شود و پس از ۱۵ به زندان بندرعباس تبعيد می‌گردد.

 

این فعال حقوق بشر به کمپين بين‌المللی حقوق بشر در ايران گفته است علی مرادی در اعتراض به این تبعید غیرقانونی از روز ۱۶ فروردین‌ماه سال جاری به مدت ۳۰ روز اقدام به دوختن لب‌هایش و اعتصاب غذا کرده بود اما در نهايت با قول مساعد مسولان زندان به اعتصاب غذای خویش پایان داده بود.

 

علی مرادی حدود پنج سال پیش نیز به دلیل داشتن ناراحتی قلبی و عروق از زندان میناب به یکی از بیمارستان‌های شیراز منتقل شده و در آن‌جا تحت جراحی قلب قرار گرفته بود. پزشکان نیز با توجه به وضعیت ناراحتی قلبی وی تحمل حبس را برای او خطرناک دانسته بودند.

 

اهدای جايزه ساخاروف به نسرين ستوده و جعفر پناهی

http://www.radiozamaneh.com/galleries/2012/12/12/22551

مراسم اهدای جايزه آزادی انديشه ساخاروف از سوی پارلمان اروپا به نسرين ستوده، وکيل زندانی و جعفر پناهی فيلمساز مطرح ايرانی ظهر امروز سه‌شنبه ۲۲ آذرماه (۱۲ دسامبر) در استراسبورگ برگزار شد.

نسرين ستوده هم‌اکنون در زندان اوين دوران محکوميت خود را می‌گذراند و جعفر پناهی نيز اجازه خروج از ايران را ندارد. در اين مراسم شيرين عبادی، برنده جايزه صلح نوبل ۲۰۰۳ به‌همراه عبدالکريم لاهيجی، نايب رئيس فدراسيون بين‌المللی جامعه‌های حقوق بشر و رئيس جامعه دفاع از حقوق بشر در ايران به‌نمايندگی از سوی نسرين ستوده و سولماز پناهی، دختر جعفر پناهی، کونستانتينوس کوستا گاوراس، کارگردان سينما و رئيس سينماتک فرانسه و سرژ توبيانا، مدير سينماتک فرانسه و سردبير پيشين مجله معروف کايه دو سينما نيز به‌نمايندگی از سوی جعفر پناهی در مراسم حضور داشتند.

ادامه…

گزارش لیدا حسینی‌نژاد از این مراسم:

عکس: لیدا حسینی‌نژاد، رادیو زمانه

رئيس قوه قضائيه: نيروی انتظامی دور جديد برخورد با ناامنی را آغاز کند

http://www.radiozamaneh.com/news/iran/2012/12/12/22567

رئيس قوه قضائيه ايران با اشاره به بروز جلوه‌هايی از ناامنی که در رسانه‌ها منعکس شده است گفت نيروی انتظامی بايد دور جديد برخورد با اشرار را آغاز کند

 

به گزارش خبرگزاری دانشجويان ايران (ايسنا) آيت‌الله صادق آملی لاريجانی، رئيس قوه قضائيه ايران امروز چهارشنبه ۲۲ آذرماه، وقوع جلوه‌هايی از ناامنی در جامعه ايران و انتشار فيلم آن‌ها در رسانه‌ها را موجب ناامنی دانست و گفت: ”هرچند در تمام دنيا اين وقايع و حوادث وجود دارند اما چنين اتفاقاتی در کشور اسلامی ما تکان‌دهنده است.”

 

وی با اعلام اين‌که ”نيروی انتظامی بايد دور جديد برخورد با اشرار را آغاز کند”، تأکيد کرد: ”حسب موازين شرعی و قانونی مصوب، تفاوتی ميان به کارگيری سلاح سرد يا گرم وجود ندارد و در حکم محاربه و مجازات آن نيز اعدام است.”

 

آملی لاريجانی با تأکيد بر اين‌که ”دستگاه قضايی با توجه به ضرورت بالا بردن هزينه اعمال شرورانه و برخورد قاطع، مجازات اعدام را انتخاب کرده است” اعلام کرد که قوه قضائيه در برخورد با اشرار ”هيچ‌گونه سستی به خرج نخواهد داد”.

 

صادق آملی لاريجانی، رئيس قوه قضائيه ايران: دستگاه قضايی با توجه به ضرورت بالا بردن هزينه اعمال شرورانه و برخورد قاطع، مجازات اعدام را انتخاب کرده است

رئيس قوه قضائيه ايران مهرماه سال جاری به گزارش اخير احمد شهيد، گزارشگر ويژه سازمان ملل در مورد وضعيت حقوق بشر در ايران اعتراض کرده و گفته بود اعدام‌ در تمام کشورهای اسلامی هست و جزو ارزش‌های اسلامی است.

 

اين در حالی است که نهادهای بين‌المللی حقوق بشر نسبت به افزايش اجرای حکم اعدام در ايران به‌شدت ابراز نگرانی کرده‌اند.

 

وی در ادامه سخنان امروز خود افزود: ”نيروی انتظامی به‌عنوان ضابط قضايی قطعاً با شرارت اخير و شرارت‌های مشابه به صورت قاطع و سريع برخورد می‌کند.”

 

رئيس قوه قضائيه ايران به انتشار فيلمی ويدئويی اشاره دارد که در آن وقوع يک زورگيری در تهران را ثبت کرده است.

 

در اين فيلم که چند روز پيش از دوربين امنيتی يک ساختمان ضبط شده بود مشاهده می‌شود که هنگام روز و در مقابل چشمان شهروندان، چهار زورگير با در دست داشتن قمه با حمله به يک مرد وی را مجبور کردند تا کيف و کت خودش را تحويل آن‌ها بدهد.

 

يکی از زورگيرها پس از گرفتن اموال مرد، با وارد آوردن ناگهانی يک ضربه قمه، صورت وی را زخمی کرد سپس هر چهار سارق از صحنه وقوع جرم گريختند.

 

چند روز پيش، اسماعيل احمدی‌مقدم، فرمانده نيروی انتظامی ايران در واکنش به انتشار فيلم زورگيری يادشده در سخنانی گفت: ”اگر ١٠يا ٢٠ دوربين در کشور وجود داشت من خودم شخصاً می‌توانستم آن‌ها را کنترل کنم اما مشاهده دوربين کار آسانی نيست. بازديد دوربين‌ها طبقه‌بندی می‌شود.”

 

وی با بيان اين‌که ”٣۶ درصد از سرقت‌های کشور در شهر تهران رخ می‌دهد”، افزوده بود: ”رئيس پليس اين شهر بايد سرقت‌ها را کنترل و با آن‌ها برخورد کند.”

 

در روزهای پايانی آبان‌ماه سال جاری نيز در تقاطع نواب – مرتضوی در خيابان خوشياران شمالی تهران چند تن موتورسوار در حضور مردم با چرخاندن زنجيرهای قطور در هوا، به يک ماشين حمله کردند و پس از شکستن شيشه خودرو، با تهديد به ضرب‌وشتم و حتی قتل راننده، هر چه در خودرو داشت را به سرقت بردند.

 

مهرماه سال جاری فردی با در دست داشتن يک قبضه نيمچه قمه در محدوده خيابان نظام‌آباد تهران در کمتر از پنج دقيقه ۱۲ تن از شهروندان شامل چهار زن و هشت مرد را مجروح کرد که يک نفر از زخمی شدگان درگذشت.

 

همچنين در تيرماه سال جاری چند مجرم سابقه‌دار قمه‌کش در جنوب تهران که قصد دزديدن يک گردنبند از زن جوانی را داشتند ناکام ماندند اما يک شهروند در جدال با اين دزدان چشم راست خود را از دست داد.

 

با وجود انتشار موارد متعددی از سرقت، زورگيری، آزار و اذيت و حمله‌ شبانه‌ اراذل و اوباش به شهروندان در طول چند سال اخير، برخورد پليس ايران با کسانی که متهم به زورگيری بوده‌اند با انتقادات بسياری همراه بوده است.

 

افزايش چنين مواردی نشان‌دهنده آن است که ”برخورد شديد” و اعدام بزهکاران اجتماعی نتوانسته است جرايم اجتماعی را حل کند.

 

رابطه عشق و نفرت رهبری و احمدی‌نژاد

http://www.radiozamaneh.com/politics/2012/12/11/22489

احسان مهرابی

احسان مهرابی – شاید سال‌ها پیش از این‌که احمدی‌نژاد روابط خود با رهبری را روابط پسر و پدری بخواند، آیت‌الله خامنه‌ای این ضرب‌المثل ”پسر کو ندارد نشان از پدر” را باور داشت و به دنبال شباهت‌های خود و احمدی‌نژاد می‌گشت.

مهم‌ترین شباهت احمدی‌نژاد و آیت‌الله خامنه‌ای را شاید بتوان در توصیف‌های مخالفان جست وجو کرد. رئیس جمهور ضعیف، صفت مشترک مخالفان برای آیت‌الله خامنه‌ای و احمدی‌نژاد است. ممکن است مخالفان هاشمی رفسنجانی او را خودرای بنامند اما کمتر صفت ضعیف را برای او به کار می‌برند. از دید مخالفان اما احمدی‌نژاد آمده تا برای دستبابی به صفت ضعیف‌ترین رئیس جمهور ایران، با آیت‌الله خامنه‌ای رقابت کند.

نداشتن پایگاه در احزاب و جریان‌های سیاسی، دیگر ویژگی مشترک پدر و پسرخوانده است. آیت‌الله خامنه‌ای  و احمدی‌نژاد اگرچه به لحاظ سنتی درجریان راست تعریف می‌شدند، اما تعهدی به این جناح نداشتند و به جریان سازی در مقابل جناح‌های سیاسی دست زدند. این بی‌پایگاهی شاید رهبری را خشنود می‌کرد و امیدوار به این‌که احمدی‌نژاد تکیه‌گاهی جز او ندارد.

در برخورد با مخالفان و کینه گرفتن از آنان هم، رهبری و احمدی‌نژاد شباهت بسیار دارند. رهبری از اینکه احمدی‌نژاد این صفت را از او به ارث برده مشکلی نداشت، تا این‌که نهادهای زیرنظرش هم از نوازش احمدی‌نژاد بی‌نصیب نماندند.

عده‌ای که آیت‌الله خامنه‌ای را جانشین بنیانگذار جمهوری اسلامی می‌دانند، ماجرای بنی‌صدر را مثال می‌زنند. اما همه می‌دانند که وی نه قدرت آیت‌الله خمینی را دارد و نه جسارتش را. دلیل دیگر برای هراس رهبری از کنار گذاشتن احمدی‌نژاد، کلمه‌ای است که او در هر سخنرانی چندین بار تکرار می‌کند. برای کسی که واژه ”دشمن” کلمه ثابت سخنرانی‌هایش است؛ برکناری احمدی‌نژاد ”یعنی دشمن شاد شدن”.

در حرف‌ها و ژست‌های احمدی‌نژاد هم شباهت به رهبری را می‌توان یافت، با این تفاوت که احمدی‌نژاد خانه محقرش را به تصویر می‌کشد اما درباب محقر بودن خانه رهبری تنها هوادارانش سخن گفته‌اند.

رهبری و احمدی‌نژاد درباره تبعیت از ولایت فقیه هم یکسان عمل کرده‌اند و تلقی‌شان از ولایت فقیه، ولایت مطلوب خودشان است. مخالفان، گاه یادآور می‌شوند که آیت‌الله خمینی در سال ١٣۶۶ و پس از سخنان آیت‌الله خامنه‌ای درباره اختیارات حکومت، برای وی نوشته بود که «سخنانش ناشی از عدم شناخت ولایت فقیه است.»

مخالفان اصول‌گرای احمدی‌نژاد حتی بدون باور به این شباهت‌ها او را بچه لوس خانواده نظام می‌خوانند. اولین بار شاید نمایندگان مجلس در گفت و گوهای خصوصی با خبرنگاران او را بچه لوس و ته تغاری نظام و رهبری خواندند. بچه‌ای که این روزها بزرگ شده و در روی پدر می‌ایستد. برای آنانی که احمدی‌نژاد را بچه لوس نظام و رهبری می‌خوانند، تکلیف روشن است. پدرها تندی بچه‌های‌ خود  را به حساب دست و پا زدن برای عزیزتر شدن می‌گذارند و از آنها کینه نمی‌گیرند

برای دیگران اما سئوال این است که پدر با پسرش چه می‌کند. می‌گویند سیاست پدر و مادر ندارد، پس قدرت هم پدر و پسر نمی‌شناسد. مگر نه این‌که تاریخ ایران روایت‌های بسیار دارد از پدرانی که به چشم پسران خود میل کشیدند؟ برای این پدر، اما کنار گذاشتن پسر به این سادگی‌ها هم نیست. او خوش‌ترین روزهای زمام‌داری‌ خود را در ریاست جمهوری پسرخوانده‌اش تجربه کرده است.

روزهای پیش از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ رهبری دو خواسته داشت که جمع شدن‌شان با هم سخت می‌نمود. برگزاری یک انتخابات با تعداد بالای رای دهندگان و پیروزی نامزدهای مورد علاقه‌اش. تیرماه ۸۴ رهبری به هر دو خواسته رسیده بود.

سئوال این است که پدر با پسرش چه می‌کند. می‌گویند سیاست پدر و مادر ندارد، پس قدرت هم پدر و پسر نمی‌شناسد. مگر نه این‌که تاریخ ایران روایت‌های بسیار دارد از پدرانی که به چشم پسران خود میل کشیدند؟  برای این پدر، اما کنار گذاشتن پسر به این سادگی‌ها هم نیست. او خوش‌ترین روزهای زمام‌داری‌ خود را در ریاست جمهوری پسرخوانده‌اش تجربه کرده است.

او خود را غرق در خوشبختی می‌دید که ارادت احمدی‌نژاد به رفقایش فاش شد. حامیان رهبری نام این رفقا را ”جریان انحرافی” گذاشتند و این نام اسم رمزی شد برای حمله به احمدی‌نژاد. رهبری اما باز هم حامی تمام قد پسرخوانده‌اش بود. خصوصا درمقابل دوستان دیروز و رقبای امروزش. در مناظره‌های انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ احمدی‌نژاد حرف‌های دل رهبری را می‌زد و به همه مخالفان و رقبایش یک جا می‌تاخت.

ماجرای انتخابات سال ۸۸ ختم به خیر نشد، اما رهبری به سان یک پدر پشت پسر ایستاد و ملامت همگان را به جان خرید. به نماز جمعه رفت و گفت که نظراتش به نظر احمدی‌نژاد نزدیک‌تر است. احمدی‌نژاد اما در میانه دعوا رهبری را تنها گذاشت تا آن جا که صدای اصول‌گرایان درآمد که چرا کم‌تر از همه واژه ”فتنه” را به کار برده است.

مخالفان و رهبری مشغول زورآزمایی بودند، اما احمدی‌نژاد و دوستانش در پی میدان بیشتر در قدرت. رهبری گویا توقع قدرشناسی بیشتر داشت پس به پسرخوانده‌اش دستور داد نزدیک‌ترین دوست و به تعبیر مخالفان مرادش را از معاون اولی برکنار کند.

پسر اما گویا دیگر خود را بزرگ می‌دید و طاقت امر و نهی‌های پدر را نداشت؛ در نهایت دفاع رهبری از وزیرمعزول اطلاعات و حکم به ابقای او برایش سنگین آمد و خانه‌نشین شد. خانه‌نشینی احمدی‌نژاد مخالفان راخوشنود کرد. آنان سال‌ها منتظر تغییر نظر رهبری درباره احمدی‌نژاد بودند تا پروژه ”بنی‌صدری” کردن او را کلید بزنند. مخالفان اما این بار هم ناکام ماندند و احمدی‌نژاد به آنها گفت چاره‌ای جز تحملش ندارند چرا که می‌دانست رهبری چاره‌ای جز رضایت به ادامه دولتش ندارد.

ادامه حمایت رهبری از احمدی‌نژاد اما شاید یک دلیل اصلی داشته باشد و آن هم عبارتی است با عنوان ”تف سر بالا”. رهبری برای حمایت از احمدی‌نژاد نه تنها رودرروی مخالفان ایستاده، بلکه نزدیکان خود را نیز آزرده است. حال چگونه می‌تواند به همه بگوید اشتباه کرده است؟

عده‌ای که آیت‌الله خامنه‌ای را جانشین بنیانگذار جمهوری اسلامی می‌دانند، ماجرای بنی‌صدر را مثال

می‌زنند.اما همه می‌دانند آیت‌الله خامنه‌ای نه قدرت آیت‌الله خمینی را دارد و نه جسارتش را.

ادامه حمایت رهبری از احمدی‌نژاد اما شاید یک دلیل اصلی داشته باشد و آن هم عبارتی است با عنوان ”تف سر بالا”. رهبری در حمایت از احمدی‌نژاد نه تنها رودرروی مخالفان ایستاده، بلکه نزدیکان خود را نیز آزرده است. حال چگونه می‌تواند به همه بگوید اشتباه کرده است؟

دلیل دیگر برای هراس رهبری از کنار گذاشتن احمدی‌نژاد، کلمه‌ای است که او در هر سخنرانی چندین بار تکرار می‌کند. برای کسی که واژه ”دشمن” کلمه ثابت سخنرانی‌هایش است؛ برکناری احمدی‌نژاد ”یعنی دشمن شاد شدن.

احمدی‌نژاد هم گویا این روزها تنها دست کسی را می‌بوسد که حامی‌اش باشد. او انتظار دارد رهبری دولت مطلوب خود را هم‌چنان بر روزنامه کیهانش ترجیح دهد، همان‌گونه که در ماجرای نقل قول از رهبری در رای اعتماد به کردان حق را به احمدی‌نژاد داد و یادداشت حسین شریعتمداری، نماینده خود درکیهان را نقض کرد. شاید او توقع دارد رهبری احترام دوستانی را که با احمدی‌نژاد به مهمانخانه قدرت آمده‌اند، داشته باشد و به گماشتگان‌اش نهیب زند که ماجرای ”جریان انحرافی” را تمام کنند.

رهبری هم شاید امیدوار است احمدی‌نژاد رفیق‌بازی درسیاست را به فراموشی بسپارد. پسرخوانده اما گویا به دوستان روزهای تنهایی وفادار است. برخلاف پدرخوانده‌اش که همراه‌ترین دوست خود را این روزها به سان رقیب می‌بیند و فرزندانش را به زندان می‌افکند.

با همه بی‌مهری‌ها و بی‌اعتنائی‌های احمدی‌نژاد، رهبری هم‌چنان به مجلس‌نشینان دستور می‌دهد که او را برای سئوال به مجلس نکشند. گویا او کژدار و مریز واقعیتی به نام احمدی‌نژاد را پذیرفته و تمایل ندارد بازار سیاست ایران آشفته شود. او که از حمله احمدی‌نژاد به رقیبان درمناظره‌های انتخاباتی لذت برده، اینک نهادهای زیر نظر خود را درمقابل این حملات می‌بیند؛ پس ترجیح می‌دهد بین قوا آتش‌بس اعلام کند.

پدر و پسر شاید روزی نشستند و گلایه‌هایشان را با هم گفتند، اما گویا فعلا پذیرفته‌اند رابطه عشق و نفرت خود را ادامه دهند و اگر بنا است راه خود را از هم جدا کنند، جدائی‌شان عاطفی باشد و آن را رسمی نکنند